۱۳۹۱ آذر ۶, دوشنبه

عاشورای ایرانی


همیشه قصه عاشورا یادآورظلم ظالم و مظلومیت مظلوم بوده است ، قصه ی جنگ نا برابر یزید و یزیدیان با حسین امام سوم شیعیان و هفتاد و دو تن از یارانش ، قصه یاد آور دل آوری یاران حسین در برابر لشکر یزید بود ، قصه ی مظلومیت و قصه ی شهادت ، قصه ی حوادث کربلا در روز دهم از ماه محرم ، عاشورا . . .
تا اینکه پس از قرنها تاریخ به شکلی دیگرتکرار شد و این حکایت برای ما رنگ و بوی ایرانی گرفت تا از این پس عاشورا را با دل آوری ایرانیان در برابر لشکر یزید زمان به یاد آوریم عاشورایی ایرانی درخاک ایران و به رنگ خون ایرانی .
در همان روز دهم از ماه محرم بود که فرزندان ایران به خاک و خون کشیده شدند ، اینبار به دست لشکر یزید زمان .
گویی که یزید سر از خاک بلند کرده باشد تا باز حقی را ضایع کند ، اینان یزید و یزیدیان زمانه هستند که لباس حق بر تن کرده اند و تبر بر ریشه عدالت می زنند یزیدیانی که نقاب دین بر چهره زده اند و با نام دین مرتکب هر جنایتی می شوند .
عاشورای سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت خورشیدی بود که خیابانهای ایران کربلا شد این بار جای اسب ماشینهای زره پوش بودند که بدن مظلومان را زیر چرخهای خود له میکردند این بار جای شمشیر گلوله بود که گلوی آزادی خواهان را نشانه رفته بود تا فریاد حق طلبانه شان را در گلو خفه کند این بار این فرزندان ایران بودند که در خون خود می غلتیدند . . . 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر